ابن محمد نیشابوری مکنی به ابومحمد. وی نسخه ای از صحاح اللغه بخط مؤلف در دست داشت. و او راست درباره صحاح: هذا کتاب الصحاح سید ما صنف قبل الصحاح فی الادب یشمل انواعه و یجمع ما فرق فی غیره من الکتب. (فهرست کتاب خانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 194)
ابن محمد نیشابوری مکنی به ابومحمد. وی نسخه ای از صحاح اللغه بخط مؤلف در دست داشت. و او راست درباره صحاح: هذا کتاب الصحاح سید ما صنف قبل الصحاح فی الادب یشمل انواعه و یجمع ما فرق فی غیره من الکتب. (فهرست کتاب خانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 194)
ابن موهوب بن احمد بن محمد بن خضر بن جوالیقی مکنی به ابومحمد. وی پس از پدر خویش ابومنصور امام اهل ادب در عراق بود و به تأدیب فرزندان خلفا مخصوص گشت و در شوال 575 هجری قمری درگذشت. خطی زیبا داشت که به خط پدر وی شبیه بود و ضبطی نیکو و معرفتی تمام به لغت و ادب دارا بود. وی را در جامع قصر حلقه ای بود که هر جمعه در آن ادب خوانده میشد. از وی ابن اخضرو ابن حمدون حسن تاج الدین و جز این دو شنیده و روایت کرده اند. مولد وی در شعبان سال 512 است و میان مولد اسماعیل و برادر او اسحاق یک سال و نیم فاصله گشت و میان وفات آنان سه ماه. مرا حدیث کردند که ابوالحسن جعفر بن محمد بن فطیرا ناظر واسط و بصره و توابع این دو شهر که به مزاح معروف به ود در ایام المستضی ٔ بالله روزی بر یکی از وزرا درآمد و مردی ناشناس را دید در جایی که محل جلوس او بود نشسته است، پس از وی بشکوهید و پیش روی وزیر نشست و پیش رفت و در گوش وی گفت این شخص که در جای من نشسته کیست ؟ وزیر پاسخ داد او شیخ امام ابومحمد بن جوالیقی میباشد. پرسید چه منصبی دارد؟ گفت وی از ارباب مناصب نیست مردی است که امیرالمؤمنین در نماز بدو اقتدا می کند. در این هنگام ابن فطیرا برخاست و دست جوالیقی بگرفت و او را از جائی که نشسته بود برکنار کرد و خود بدانجا بنشست و گفت ای شیخ ! ترا سزد گر بر وزیر و زیردستان وی تقدم جوئی، چه مقام تو بالاتر ازوست، واما بر من که ناظر واسط و بصره و مابین آندو هستم تقدم تو سزاوار نیست. و اهل مجلس از خنده خودداری نتوانستند. (معجم الأدباء چ مارگلیوث ج 2 صص 358-359)
ابن موهوب بن احمد بن محمد بن خضر بن جوالیقی مکنی به ابومحمد. وی پس از پدر خویش ابومنصور امام اهل ادب در عراق بود و به تأدیب فرزندان خلفا مخصوص گشت و در شوال 575 هجری قمری درگذشت. خطی زیبا داشت که به خط پدر وی شبیه بود و ضبطی نیکو و معرفتی تمام به لغت و ادب دارا بود. وی را در جامع قصر حلقه ای بود که هر جمعه در آن ادب خوانده میشد. از وی ابن اخضرو ابن حمدون حسن تاج الدین و جز این دو شنیده و روایت کرده اند. مولد وی در شعبان سال 512 است و میان مولد اسماعیل و برادر او اسحاق یک سال و نیم فاصله گشت و میان وفات آنان سه ماه. مرا حدیث کردند که ابوالحسن جعفر بن محمد بن فطیرا ناظر واسط و بصره و توابع این دو شهر که به مزاح معروف به ود در ایام المستضی ٔ بالله روزی بر یکی از وزرا درآمد و مردی ناشناس را دید در جایی که محل جلوس او بود نشسته است، پس از وی بشکوهید و پیش روی وزیر نشست و پیش رفت و در گوش وی گفت این شخص که در جای من نشسته کیست ؟ وزیر پاسخ داد او شیخ امام ابومحمد بن جوالیقی میباشد. پرسید چه منصبی دارد؟ گفت وی از ارباب مناصب نیست مردی است که امیرالمؤمنین در نماز بدو اقتدا می کند. در این هنگام ابن فطیرا برخاست و دست جوالیقی بگرفت و او را از جائی که نشسته بود برکنار کرد و خود بدانجا بنشست و گفت ای شیخ ! ترا سزد گر بر وزیر و زیردستان وی تقدم جوئی، چه مقام تو بالاتر ازوست، واما بر من که ناظر واسط و بصره و مابین آندو هستم تقدم تو سزاوار نیست. و اهل مجلس از خنده خودداری نتوانستند. (معجم الأدباء چ مارگلیوث ج 2 صص 358-359)
ابن علی بن اسماعیل بن الیحیی بن بنان الخطبی مکنی به ابومحمد. وی از حارث بن ابی اسامه و کریمی و عبدالله بن احمد و جز آنان سماع دارد و از او دارقطنی و ابن شاهین و ابن رزقویه روایت کنند. او ثقه و فاضل و نبیل و فهیم و عارف به ایام عرب و اخبار خلفا بود و تاریخی بزرگ بترتیب سنوات تصنیف کرد. تولد وی در محرم سال 299 هجری قمری و وفات در جمای الاّخرۀ سال 350 در خلافت المطیعﷲ است. (معجم الأدباء ج 2 ص 349)
ابن علی بن اسماعیل بن الیحیی بن بنان الخطبی مکنی به ابومحمد. وی از حارث بن ابی اسامه و کریمی و عبدالله بن احمد و جز آنان سماع دارد و از او دارقطنی و ابن شاهین و ابن رزقویه روایت کنند. او ثقه و فاضل و نبیل و فهیم و عارف به ایام عرب و اخبار خلفا بود و تاریخی بزرگ بترتیب سنوات تصنیف کرد. تولد وی در محرم سال 299 هجری قمری و وفات در جمای الاَّخرۀ سال 350 در خلافت المطیعﷲ است. (معجم الأدباء ج 2 ص 349)